نامه ای به مادر


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم لحظات خوشی رو اینجا سپری کنید S-Aهستم کسی که در این دادگاه یعنی دنیا مجبور به تحمل درد هاست

اگه بهتون بگن یه روزی 10ساعت وقت دارید زنده بمونید کدوم کارو انجام میدادید؟؟؟عـایـا؟؟؟

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان خدایا!!! دوستت دارم و آدرس iloveyougod.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)


نامه ای به مادر

آمار مطالب

:: کل مطالب : 12
:: کل نظرات : 22

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2
:: باردید دیروز : 3
:: بازدید هفته : 78
:: بازدید ماه : 78
:: بازدید سال : 375
:: بازدید کلی : 17523

RSS

Powered By
loxblog.Com

نامه ای به مادر
جمعه 22 آبان 1394 ساعت 14:35 | بازدید : 548 | نوشته ‌شده به دست S-A | ( نظرات )

همه میگن مادر مقدسهمادر فرشته س نمیدونم شاید واسه ی اونا مادر این صفاتو داشته باشه اما نظر من یه چیز دیگه س

وقتی رفت پشت سرشم نگاه نکرد...نه!واقعا میکوقتی رفتی بهپشت سرت نگاه کردی؟؟؟؟؟نددی چه جوریی سوختم و  خاکستر شدم؟؟؟شاید دیدی و چشات رو روی واقعیت بستی!وقتی رفتی من موندم با یه دنیا دلتنگی ...بی وفایی دنیا رو میبینی؟منم تازه شدم عین خودت!خودت....میفهمی؟مامان!میدونی تو با من چی کار کردی؟تنها یه فرقی بین منو تو هس....میدونی چیه؟من مثل تو کسیو تنها نگذاشتم....پشتم رو بهش نکردم...آره...آوار تنهایی هامو رو سر کسی خراب نکردم

من دنبال خودم نفرین نیاوردم...اما تو چی؟؟یه دنیا نفرین من پشت سرته....میفهمی؟نفرین...آه بچه ای که در ظاهر یتیم نبود اما واقعا یتیم بود چون نه پدر داشت نه مادر...داشتم تا الان خودمو گول میزدم...؟آره میدونم خواستی با اون مهربونی هات منو گول بزنی...با اون اشکای ترحم آمیزت...که بگی مادر بودن و مادری کردن واسه من رو ازت گرفتن....خب موفق شدی نظرمو جلب کنی...اما تا کی میتونستی به این فیلمت ادامه بدی؟؟هان؟؟واقعا میگم:بازیگر خیلی خوبی هستی!ولی من دستتو خوندم تو هیچ وقت نخواستی مادر من باشی...

روزها گذشت و من بیشتر و بیشتر فهمیدم چه قدر تنهام؟؟چقدر با بفقیه فرق دارم؟چقد زخمیم؟؟؟؟!!!؟میدونی چی کشیدم؟؟شبا چقدر گریه کردم؟؟؟چقدر حسرت خوردم؟؟تو داشتی خوشیهات رو میکردی و من داشتم حسرت چیزای نداشته م رو میخوردم توبا بچه هات خوش بودی.....تو منو هیچ وقت دوس نداشتی!بچه هات تونستن جای منو برات پر کنن...آره..من..هیچ فکر کردی کی میتونه جای تورو برام پر کنه؟ولی من تورو اونقدر دوس داشتم که هیچکسی بعد ازتو نتونست جای خالیتو برام پر کنه...ولی تو چی؟ حتی ذره ای از مهر و محبتت رو نخواستی مال من کنی

من که مث یه فرشته پاک و معصوم بودم ولی تو معصومیتم رو ازم گرفتی میدونم چقدر برات آسون بود!!!چون اونی که باید میسوخت من بودم...نمیدونم چه جوری؟؟دلم رو آروم کنم؟؟؟دیگه حتی کاغذام دردم رو میفهمن!!یه مادر با یک قطره اشک بچه ش هزار بار میمیره و زنده میشه اما...توچی؟سیلی از اشکام رو دیدی و چشاتو بستی و نگاهم نکردی...چیه؟توقع داری من ببخشمت؟؟واقعا فکر کردی من میبخشمت؟فکر کردی حتی اگه منم ببخشمت خدا هم تو رو میبخشه؟پس تاوان سوخت من چی میشه؟تاوان دل شکسته و بی مرهمم چی میشه؟نه!!!هیچ وقت نمیبخشمت....نه تو نه پدرم رو اونم منو تنها گذاشتو منو فروخت به بچه های دیگه و زن دیگه ش ...حتی فکر نکرد که منم بچه شم...

میون بی کسی هام اونم منو تنها گذاشت...نخواست که درکم کنه...هیچ وقت نخواست حرفام رو بشنوه چون میدونست که من ازش چی میخوام؟؟از چی میخوام براش حرف بزنم؟؟میدونست ابر تو گلوم واسه چیه؟؟




|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
نهـــــــــال در تاریخ : 1394/8/28/4 - - گفته است :
سلام گلم وبت عالیه

به خدا توکل کن

اون هیچوقت بنده هاشو تنها نمیذاره

هیـــــــــــچ وقــــــت....

به قول خارجیاnever give up

یا همون هیچوقــــــت تسلیم نشو...

یادت باشه که خدا همیشه سختیهاشو به بنده هایی میده که میدونه از پسش بر میان

مــــــــــ نـــــــــــــ بهـت ایمـان دارم
پاسخ: ممنـــــــــــــــــــــــــــــون آجـــــــــــــــــــــی جووووووووووون دوســــــــت دارمـــــــــــــــــــــ

<-CommentGAvator->
شهلا شیطونه در تاریخ : 1394/8/22/5 - - گفته است :

عزیزم گذشته ها گذشته سعی کن زندگیتو بسازی به فکر آینده و خوشبختی خودت باش
من میدونم که دل شکسته تو دیگه مرهمی نداره
آ ره...درکت میکنم اما خب تو هم باید به فکر خودت باشی
بهم قول بده که به خوشبختیت فکر میکنی!

باشه!!...؟؟
باشه؟؟
آفرین دختر خوب....
به منم یه سربزن خوشحال میشم
بااای


پاسخ: سلام شهلا جون باشه عززیزم قول میدم که به فکر خوشبختیم اشم ینی سعی میکنم بیا بابااای

<-CommentGAvator->
سحر در تاریخ : 1394/8/22/5 - - گفته است :
سلامS-Aجان
من میگم شاید مادرتم تقصیر خودش نبوده آخه من خودم یه مادرم و میدونم
که عشق یه مادر به بچه ش بی پایانه
بیشتر فکر کن عزیزم
بابای
پاسخ: ممنون از نصیحتت اما اگه جای من بودی شاید بهتر میفهمیدی اون اصن مادر نیست


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: